|
|
|
|
|
پنج شنبه 7 فروردين 1393 ساعت 17:30 |
بازدید : 720 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
عشق دردناك است چون براي سعادت راه ميآفريند. عشق دردناك است, چون دگرگون ميكند؛ عشق دگرگوني است. هر دگرگوني دردناك خواهد بود,
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
:: ادامه مطلب ...
یک شنبه 17 شهريور 1392 ساعت 20:30 |
بازدید : 1001 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
داستان كوتاهي كه پيش روي شماست يك قصه جادويي است كه حتما بايد دو بار خوانده شود!به شما اطمينان ميدهم هيچ خواننده اي نميتواند با يك بار خواندن آن را رها كند!اين نامه تاجري به نام پائولو به همسرش جولياست.....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
پنج شنبه 14 شهريور 1392 ساعت 2:55 |
بازدید : 1041 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
معلم عصبي دفتر رو روي ميز كوبيد وداد زد:سارا... دخترك خودش رو جمع كرد،سرش رو پايين انداخت وخودش رو تا جلوي ميز معلم كشيد وبا صداي لرزان گفت:بله خانوم؟
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
یک شنبه 13 مرداد 1392 ساعت 22:37 |
بازدید : 1444 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
” جان بلانکارد ” از روی نیمکت برخاست
لباس ارتشی اش را مرتب کرد و به تماشای انبوه مردم که راه خود را از میان ایستگاه بزرگ مرکزی پیش می گرفتند مشغول شد .
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 10:2 |
بازدید : 1162 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
سلام باور كنيد خيلي داستان جالب وناراحت كنندايه من وقتي خوندمش اشك تو چشمام جاري شد
بخونيدش عالييييي. بريد ادامه مطلب نظر فراموش نشود....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
دو شنبه 7 مرداد 1392 ساعت 11:5 |
بازدید : 1241 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود . شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند . یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
یک شنبه 30 تير 1392 ساعت 3:7 |
بازدید : 1201 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
یه روز پسری با دختری آشنا میشه که از هر لحاظ وضع دختره از پسره بهتر بود ولی چندین سال از پسر بزرگتر بود...
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
:: برچسبها:
چشمه ,
سنگ ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
یک شنبه 30 تير 1392 ساعت 3:2 |
بازدید : 1301 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
به خاطر درس هایم چند روزی بود که سرم شلوغ بود معلم بسیار سخت گیر بود او به ما گفت....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
پنج شنبه 23 تير 1392 ساعت 9:44 |
بازدید : 1408 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتد...
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 18 تير 1392 ساعت 22:13 |
بازدید : 1299 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
ساختمان كتابخانه انگلستان قديمي بود وتعمير ان نيز فايده اي نداشت.قرار شد كتابخانه جديدي ساخته شود....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 18 تير 1392 ساعت 11:9 |
بازدید : 1290 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را کشت....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 17 تير 1392 ساعت 5:8 |
بازدید : 1193 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
روزي روزگاري پسرك فقيري زندگي مي كرد كه براي گذراندن زندگي و تامين مخارج تحصيلش دستفروشي مي كرد....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 16 تير 1392 ساعت 4:6 |
بازدید : 1431 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
پسري جوان رفت بر سر همان چشمه اي كه بار اول دختر را آنجاديده بود.وباخودش زمزمه كرد....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 تير 1392 ساعت 7:3 |
بازدید : 1301 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
مردي جعبه اي پر از مواد غذايي وسكه وطلارا به خانه ي زني با چندين بچه برد....
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
سه شنبه 15 تير 1392 ساعت 1:46 |
بازدید : 1199 |
نوشته شده به دست محمدبوعذار |
( نظرات )
سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد . به موهای مواج و زيبای اون خيره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به اين مساله نميکرد
:: موضوعات مرتبط:
داستان(14) ,
,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...
|
تعداد صفحات : 1
صفحه قبل صفحه بعد
|
|
|
|
|